بیماری تکبر

ساخت وبلاگ

بیماری تکبر

همان طور که در جلسه گذشته عرض شد حسادت ازصفات بارز یهود است.

امروز در رابطه با بیماری دیگری که بسیاری از انسان ها به آن مبتلا هستند مطالبی عرض خواهد شد این بیماری تکبر غرور است.

تکبرو غرور هم از صفات بارز کفار است، همان طور که خداوند متعال در قرآن می فرماید (إِنَّهُمْ کَانُوا إِذَا قِیلَ لَهُمْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ یَسْتَکْبِرُونَ) وقتی که به آنها گفته می شود که ایمان بیاورید وکلمه شهادت را بر زبان جاری کنید آنها تکبر می ورزیدند.

وقتی که پیامبر عظیم الشان اسلام به پیامبری مبعوث شدند مشرکین اولین اعتراضشان در برابرپیامبر این بود که (وَقَالُوا لَوْلا نُزِّلَ هَذَا الْقُرْآنُ عَلَى رَجُلٍ مِنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظِيمٍ) اگر خدا می خواست که ما ایمان بیاوریم باید قرآن را بر یکی از دو قبیله یا بر یکی از دو مرد بزرگ که در طائف یا مکه بودند بر اینها نازل میشد. همین تکبر و غرورشان باعث شد که آنها ایمان نیاوردند.

تکبر و غرور یکی از بیماریهای مهلکی هست که علائم و نشانه آن حقد و عداوت نسبت به دیگران عیبجویی مردم و حقیر شمردن دیگران و یکی از نشانه ها و علائم این بیماری مهلک این است که انسان را از اطاعت از دستورات خدا باز می دارد.

عدم امتثال در برابر دستورات خدا و عدم پذیرفتن نصیحت اینها همه نشانه ها و علائم تکبر وغرور است.

وقتی حضرت موسی(ع) برای دعوت فرعون متکبرترین حکام تاریخ که قرآن می فرماید (إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ) فرعون ادعای بزرگی و تکبر کرد در روی زمین، وقتی که او را دعوت می دهد او هم تکبر می ورزد و دعوت حضرت موسی را قبول نمی کند.

تکبر در حقیقت یکی از نشانه های آن این است که انسان دنبال عیبجوی دیگران است و نسبت به عیب خودش نابینا می شود؛ در حالیکه پیامبرمی فرمایند (ابصر الناس من کان بعیبه بصیرا و عن عیب غیره ضریر) آگاه ترین انسان، انسانی است که عیب خودش را می بیند و ازعیب دیگران چشم پوشی میکند.

در روایتی می فرمایند: (یا ایها الناس طوبی لِمَن شَغَله عیْبه عن عیوب الناس) خوشابه حال آن انسانی که اصلاح عیوب خودش او را مشغول دارد و نسبت به عیوب دیگران بی توجه است.

به هر حال تکبر دو نوع است: یکی انکار حق و نپذیرفتن آن در حالی که می داند حق است، در حالی که حقی را انکار کرده یا حقی از حقول الله است یا حقوق العباد.

دوم حقیر شمردن دیگران؛ پیامبر در جواب سائلی که سوال کرد این طور فرمودند: یا رسول الله یک شخصی دوست دارد که لباس زیبا و نو بپوشد، دوست دارد کفش زیبا و نو بپوشد، ایا این هم علامت تکبر است؟ پیامبر فرمودند: خیر! خدا وقتی به یک انسان نعمت دنیا می دهد دوست دارد که اثر آن نعمتی که به آن بنده اش داده است مشاهده کند.

بنده ای که خدا به او نعمت داده نباید بر خودش و خانواده اش سختی کند به اندازه نیاز که اصراف نباشد باید از نعمت خدا استفاده کند.

پوشیدن لباس یا کفش زیبا در حدی که اسراف نباشد این تکبر نیست، خدا دوست دارد و فرمودند: (الکبر بطر الحق و غمص الناس) تکبر این است که انسان حق را انکار کند و نپذیرد. (غمص الناس) و مردم را حقیر بشمارد این نشانه تکبر است.

تکبر سبب های بسیار زیادی دارد، گاهی ممکن است انسانی که خودش را برتر از دیگران می داند و با نظر حقارت به دیگران نگاه می کند، به خاطر علم و دانش و تخصصی که دارد می گوید فلانی دیپلم است من لیسانس یا او لیسانس، من فوق به هر حال با این مدرکی که دارد یا مدارج علمی که پیموده است خودش را از دیگران برتر می داند و در برابر دیگران کبرو غرور و فخر ومباهات دارد این یک سبب تکبر است.

سبب دوم تکبر این است که گاهی ممکن است انسان به خاطر مال و ثروتی که دارد بر دیگران فخر میفروشد و تکبر و غرور دارد، یا به خاطر جمال و زیبایی که دارد تکبر دارد و دیگران را حقیر می شمارد.

سبب دیگر تکبراین است که ممکن است یک انسان به خاطر اصل و نصبش خودش را از دیگران بالاتر می داند و دیگران را حقیرمی شمارد.

گاهی به خاطر غرور و خود خواهی باشد و علتی هم نباشد اما اگر تکبر به خاطر علم و تخصص و مدرک و امثال اینها باشد باید عرض کنم که در حقیقت این انسان نه تنها علمی ندارد بلکه انسان جاهلی است به تمام معنا چون انسان وقتی علم می آموزد هر علمی باشد اگر چه در درجه اول بالاترین علم علم دین است و هرعلمی که برای بشریت مفید است توصیه شده که مسلمانان این علم رابیاموزند هر علمی که انسان می آموزد باید خدا را بیشتر بشناسد وقتی خدا را شناخت باید تواضع و فروتنی او در برابر خدا و دیگران بیشتر باشد.

خداوند در قرآن می فرماید: (إِنَّمَا یخْشَی اللّه مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ) انسان های دانشمند و عالم ترس واقعی از خدا دارند آنها هستند که بیشتر از دیگران از خدا می ترسند، چون شناخت بیشتری از خدا دارن.

به طور مثال یک پزشک در یکی از رشته ها تخصص می گیرد این پزشک به آن قدرت خدا که در وجود انسان کارخانه های عظیمی را قرار داده است پی می برد می بیند، این انسان به این جسم کوچک که دارد بزرگترین کارخانه ها در بدن او کار گذاشته شده است از میلیون ها سلول این انسان برخوردار است.

چهل تا سلول فقط در مغز انسان است که هر لحظه باید خون در مغز از این سلول ها عبور کند و برگردد وقتی پزشک به این حقایق پی می برد به قدرت عظمت خدا پی می برد که خداوند واقعا قابل پرستش است.

لذا در مقابل پروردگارش باید ازهمه بیشتر سر تسلیم فرود آورد و متواضع تر باشد. اما متاسفانه برعکس امروزخیلی از افراد هستند که وقتی تخصص دارند و مدرکی دارند فکر میکنند که رفتن در مسجد و حضور در نمازهای جماعت و جمعه برای آنها افت دارد، فکر می کنند نماز خواندن و رفتن به مسجد فقط برای افراد غیر تحصیل کرده یا افرادی که از من دکتر تحصیلاتش کمتراست.

امروز می بینیم که خیلی از پزشکان هستند که در نمازهای جمعه و پنجگانه شرکت نمی کنند این همان غروری هست که فکر میکنند چون دکتر و تحصیل کرده هستند نباید به مسجد بروند و خود را از خدا هم مستغنی می دانند این بدترین تکبر است.

یک نوع دیگر تکبر ممکن است به خاطر مال و ثروت و جمال و زیبایی باشد، شاعر چقدر زیبا می فرماید:

برمال و جمال خویش غره نشو/ که آن را به شبی برند و این رابه تبی

هم مال و هم جمال اینها موقتی است، اینها فانی است در یک شب یک میلیاردر ورشکست می کند و سر از زندان در می آورد، در یک تصادف و بیماری زیبایی خود را از دست می دهد.

تکبر بر مال و ثروت دنیا که دوام و بقائی ندارد، بر زیبایی که نعمتی که خدا داده و انسان باید شکر گزار باشد متاسفانه بعضی ها فکر میکنند اینها سبب تکبر است.

گاهی ممکن است تکبر به خاطر اصل و نسب باشد که اصل و نسب من از فلانی بالاتر است.

در حالی که گیرم پدرت بود فاضل، از فضل پدر تو را چه حاصل

کسی که می گوید من اصل و نسبم از دیگران بااتر است در حقیقت این ازخانواده شریفی نیست، چون شرافت با تکبردر تضاد است، اگر انسان اصالت خانوادگی داشته باشد هرگز تکبر نمی کند بلکه بسیار باید انسان متواضع باشد.

پیامبر عظیم الشان اسلام (ص) ما نمی توانیم ایشان را با هیچ بشری مقایسه کنیم اما درختی را میبیند و می فرمایند ای کاش من درختی بودم! حضرت ابوبکر صدیق افضلترین انسان های امت، پرنده ای را روی درخت می بینند می گویند ای کاش من پرنده می بودم! حضرت عمر در سفر شام برای اینکه کلید بیت المقدس را شرط گذاشته بودند که فقط به دست خلیفه مسلمین می دهیم برای تحویل گرفتن کلید ایشان عازم شام می شوند خلیفه مسلمانان کسی که دو ابر قدرت از اسمش می لرزند یک سواری را همراه خود بر می دارند با غلامش دو نفر با یک سوار کدام باید سوار بشود کدام پیاده با هم نوبت میگزارند خلیفه مسلمانان سوار شدن بر مرکب شتر یا اسب را با هم نوبتی می گزارند مقداری از مسیر راه را غلام سوار می شود و عمر بن خطاب پای پیاده و یک مسیرهم حضرت عمر سوار می شوند و غلام پیاده راه می رود تا می رسند به شام.

درآنجا ابو عبیده بن جراح امیر شام به استقبال حضرت عمر می آید و می بیند که حضرت عمر پیاده هست و غلام سوار بر مرکب می گوید ای امیر الومنین مردم شام برای استقبال شما جمع شده اند صلاح نیست که غلام سوار و شما پیاده باشید، شما سوار شوید وغلام پیاده راه برود، حضرت عمر می فرمایند ای ابو عبیده اگر این سخن را غیر از تو کسی دیگر می گفت من همین جا او را ادب می کردم.

می فرمایند (نحن قوم أعزنا الله بالإسلام فمهما ابتغينا العزة من دونه أذلنا الله) اگر عزتی خدا به ما داده به خاطر اسلام است! اگر ما خواسته باشیم عزت را درغیر اسلام جستجو کنیم برسوار شدن بر مرکب یا پیاده شدن خدا ما را ذلیل و خوار می کند. عزتی که خدا به مسلمانان داده به خاطر اسلام است.

 یک خلیفه مسلمان این تواضع و فروتنی. پیامبر فرمودند (ثَلاثٌ مُهْلِکاتٌ) سه خصلت هست که سبب هلاکت انسان ها می شود (شُحٌّ مُطاعٌ) یکی بخلی که انسان راتابع خود قرار داده است، (هَوًی مُتَّبَعٌ) پیروی از هوا و خواهشات نفسانی، سوم فرمودند (وَ اعْجابُ الْمَرْءِ بِنَفْسِهِ) تکبر و غرور و خودخواهی.

ابلیس که تکبر کرد کارش به کجا کشید (أَبى وَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرین) تکبر کرد خداوند او را برای همیشه از درگاه خودش راند و موجب لعنت خدا و ملائک و همه مخلوقات قرار گرفت.

تکبر عزازیل را خوار کرد/ به زندان لعنت گرفتار کرد.

از کبر مدار در دل هیچ هوسی/ که از کبربه جایی نرسیده کسی

تمام انسان ها در طول تاریخ کسانی که تکبر و غرور داشتند به سرنوشت فرعون و قارون گرفتار شده اند، سرنوشت متکبرین سرنوشت شاه و صدام و قزافی است، خیلی از این مثال ها داریم که آنهایی که تکبر کردند و بر ملت هایشان ظلم کردند عاقبتشان این است که در ذلت و خواری از بین رفته اند.

هرقوم و گروهی در هر زمانی تکبر کرده است خدا او را مجازات کرده، قوم عاد وقتی به قدرتش می نازد و می گوید (مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً) دیگر ازما قدرتمندتر در دنیا کسی نیست، همان ادعای که امروز امریکا و دیگران می کنند که قدرتمند ما هستیم با همین غرور و تکبر نابود شدند.

مسلمانان در جنگ حنین دیدند که که لشکر مسلمانان 12000 نفر و مشرکین 4000 نفر گفتند امروز ما صددرصد پیروزیم خدا می خواهد این درس را به امت و آیندگان بدهد یاران رسول خدا که هرگز به قدرت و نیروی خودتان مغرور نشوید (لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ فِي مَوَاطِنَ كَثِيرَةٍ وَيَوْمَ حُنَيْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْكُمْ شَيْئًا وَضَاقَتْ عَلَيْكُمُ الأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ) روز حنین می گفتید که تعداد لشکر ما سه برابردشمن هست، پیروز هستیم، آن تعجب و شگفتی شما و آن غرور شما هیچ دردی برای شما دوا نکرد زمین با تمام وسعتش برشما تنگ شد.

در لحظه اول آن چنان فشار بر مسلمانان وارد شد که خدا می فرماید (ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ) عده زیادی فرار کردند، خدا می خواست بفهماند که هیچ گاه مغرور نشوید نه به مال و نه جسم و نه فرزندان و نه قدرت و مقام چون یکی از علت های تکبر پست و مقام و منصب است.

ظلم ها و جنایت هایی که انسان ها انجام می دهند همه ازتکبر نشات میگیرد، ببینید که بسیاری از ظلم ها و ستم ها توسط حکام و عمال ظالم آنها بر ملتها صورت می گیرد و بدترین تکبردر مقابل خدا است، خداییکه این همه نعمت به ما داده است، خدایی که موت و حیات ما در دست او است در مقابل خدا تکبر ورزیدن و با خدا قطع رابطه کردن و دعا نکردن و نماز نخواندن و روزه نگرفتن اینها همه تکبردر مقابل خدا است (يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَريمِ الَّذي خَلَقَکَ فَسَوَّاکَ فَعَدَلَکَ في أَيِّ صُورَةٍ ما شاءَ رَکَّبَکَ)

به هرحال خداوند می فرماید: آن خدایی که تو را آفریده با این شکل هیات چه چیز تو را در برابرخدا مغرور کرده است؟

تکبر یکی از بزرگترین بیماری ها است پیامبر میفرمایند: (لا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ مَنْ كَانَ فِي قَلْبِهِ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ مِنْ كِبْرٍ) کسی که ذره ای تکبر درقلبش باشد اگر توبه نکند به بهشت داخل نمی شود.

درروایت دیگر می فرمایند: (آلا آخبرکم بأهل النار؟) آیا من شما را خبردهم که اهل جهنم چه کسانی هستند؟ بعد فرمودند: انسان های سنگدل و بخیل و متکبر این سه گروه به فرموده پیامبر اهل جهنم هستند مگر اینکه دست از خصلت های زشت بردارند و توبه کنند.

در روایت دیگر می فرمایند: چهار گروه هستند که نزد خدا مبغوض و منفور هستند، (البیّاع الحلّاف)آن کسی که می خواهد کالایی را بفروشد و مرتب قسم می خورد حالا چه قسم دروغ یا راست فرقی نمی کند،(الفقیر المختال) آن فقیری که تکبر دارد ممکن است به خاطر مال و ثروتش تکبرداشته باشد.

اما یک فقیری که آه ندارد که با ناله سودا کند تکبر کردن برای او واقعا مشمول بغض و خشم و غضب خدا باید قرار بگیرد.

(الشّیخ الزّانی) سوم فرمودند پیرمردی که نعوذبالله مرتکب زنا میشود، عمری از او گذشته است و تمام قوای جسمانی اش ضعیف شده اما باز هم چنین شخصی مرتکب زنا می شود باید مورد خشم و غضب خدا قرار بگیرد.

چهارم فرمودند (و الإمام الجائر) حاکم ستمگر که به ملتش رحم ندارد این هم جز کسانی هست که مورد خشم و غضب خدا قرار می گیرد.

پیامبر می فرمایند: کسی که تواضع داشته باشد خدا به او عزت می دهد و کسی که تکبردارد خدا او را در همین دنیا ذلیل وخوار می کند.

نوشته شده توسط پایگاه اطلاع رسانی الصدیق بیرجند در یکشنبه ۵ آذر ۱۳۹۶ ساعت 21:42 | لینک ثابت |

..::حوزه علمیه الصدیق بیرجند::.....
ما را در سایت ..::حوزه علمیه الصدیق بیرجند::.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alsedigha بازدید : 124 تاريخ : چهارشنبه 22 آذر 1396 ساعت: 2:07