راههای تقرب به خدا

ساخت وبلاگ

 

همان طور که با عبادتها انسان می تواند به خدا نزدیک شود در نهایت محبوب خدا قرار بگیرد، به همین نحو گناه و معاصی انسان را از خدا دور می کند.

همان طور که پیامبر(ص) در روایتی در مورد یکی از گناهان که زبان است می فرمایند: (لا تبصر کلام به غیر ذکر الله و ان کثره کلام به غیر ذکر الله) زبانتان را بدون یاد و ذکر خدا و تلاوت قرآن زیاد به کار نبرید سخنان لغو و بیهوده را بر زبان جاری نکنید زیرا هر سخنی که یاد خدا نباشد سبب سیاه شدن قلب و سنگدلی انسان می شود.

دورترین انسان ها از خدا کسانی هستند که قلب آنها بر اثر گناه و معصیت سیاه و کدر شده است.

رابطه انسان با گناه با خدا ضعیف می شود، وقتی رابطه انسان با خدا ضعیف شد خداوند متعال در مواردی که بنده نیاز به کمک دارد، خدا به چنین شخصی کمک نمی کند.

وقتی رابطه انسان با خدا ضعیف باشد رابطه انسان با انسان ها ضعیف می شود، انسان ها در مقابل دشمنان هم ضعیف و ناتوان می شوند.

ما باید سعی کنیم که راههایی را انتخاب کنیم و اعمالی انجام بدهیم که سبب تقویت رابطه ما به خدا و تقرب با خدا باشد.

در ابتدا حدیث قدسی که پیامبر از پروردگارشان روایت می کنند را عرض می کردیم و بعد به بقیه مطالب ادامه خواهم داد.

پیامبر از پروردگار روایت میکنند خداوند متعال می فرمایند  (وَمَا تَقَرَّبَ إِلَيَّ عَبْدِي بِشَيْءٍ أَحَبَّ إِلَيَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ) هیج عملی و هیج عبادتی بنده من را به من نزدیک نمی کند بجز عباداتی که من بر بندگانم فرض کردم.

در راس همه این عبادتهای که انسان را به خدا نزدیک می کند و سبب تقرب الهی می شود فرائض و واجبات است.

خداوند می فرماید انجام دادن فرائض محبوب ترین اعمال نزد من خدا است!

یکی از اعمالی که می تواند انسان را به خدا نزدیک کند انجام دادن فرائض است همان فرائضی که پیامبر به عنوان ستون اسلام از آن یاد می کنند.

(بُنِيَ الإِسْلامُ عَلَى خَمْسٍ : شَهَادَةِ أَنْ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ ، وَأَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ ، وَإِقَامِ الصَّلاةِ ، وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ ، وَصَوْمِ شَهْرِ رَمَضَانَ ، وَحَجِّ الْبَيْتِ) اولین ستون دین کلمه شهادت است، بعد از شهادت اقامه نماز است و دادن زکات و روزه گرفتن در ماه مبارک رمضان در نهایت حج خانه خدا برای کسانی که توانایی مالی و جسمی دارند.

خداوند متعال می فرماید: این اعمال و فرائض دیگر اینها نزد من محبوب هستند و سبب تقرب به من خدا می شوند و در ادامه حدیث خداوند متعال می فرماید: (مَا يَزَالُ عَبْدِي يَتَقَرَّبُ إِلَيَّ بِالنَّوَافِلِ حَتَّى أُحِبَّهُ) پیوسته بنده من با انجام دادن نوافل، نوافل تنها نماز نافله نیست، بلکه نمازها و روزه های نافله و صدقات نافله همه اینها خدا می فرماید پیوسته بعد از فرائض بنده من می تواند با انجام دادن عبادات نافله به من تقرب بجوید.

در درجه دوم انجام دادن نوافل است، بعد خداوند متعال می فرماید وقتی بنده من به من نزدیک شد و تقرب جست من او را دوست دارم (فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ) وقتی بنده من محبوب من قرار گرفت نتیجه اش می شود (فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَبَصَرَهُ الَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَيَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا وَرِجْلَهُ الَّتِي يَمْشِي بِهَا وَإِنْ سَأَلَنِي لَأُعْطِيَنَّهُ وَلَئِنِ اسْتَعَاذَنِي لَأُعِيذَنَّهُ) وقتی که این شخص محبوب من قرار گرفت همه اعضای او در اختیار من قرار می گیرد گوش او در اختیار من قرار می گیرد هیج گاه حاضر نیست که آنچه که حرام است به آن گوش کند، هیج گاه حاضر نیست در مجلس که غیبت می شود یا سخنان زشت گفته می شود در آن جا بنشیند در نهایت گوش محبوب خدا در اختیار خدا است، خدا اجازه نمی دهد که آن چه حرام است گوش فرا دهد و (وَبَصَرَهُ الَّذِي يُبْصِرُ بِهِ) و چشم او هم در اختیار خدا قرار میگیرد این انسان که محبوب خدا قرار گرفت هیجگاه حاضر نیست به ناموس دیگران نگاه کند و چشم چرانی کند و هیج گاه حاضر نیست به چیزهای حرام نگاه کند.

چشم او را خدا هدایت می کند (وَيَدَهُ الَّتِي يَبْطِشُ بِهَا) و خداوند دست او را هم در اختیار خودش قرار میگیرد دست او را هیج گاه به آنچه خلاف است دراز نمی کند، کاری که گناه دارد انجام نمی دهد و (وَرِجْلَهُ الَّتِي يَمْشِي بِهَا) پای او هم در اختیار من قرار می گیرد و از این انسانی که محبوب من قرار گرفته این از هیج عضوی از اعضای او گناه صادر نمیشود.

ای بنده من هر گاه از من سوالی کند و چیزی بخواهد حتما من به او می دهم و اگر از چیزی پناه به من ببر من او را پناه می دهم این نتیجه تقرب به خدا است.

در روایت دیگر پیامبر می فرمایند سوال کرد شخصی که ای پیامبر  مرا به عملی راهنمایی کنید که هم خدا مرا دوست داشته باشد، هم مردم مرا دوست داشته باشند.

پیامبر فرمودند: اگر می خواهید که خدا تو را دوست داشته باشد زاهد در دنیا باش، بعضی ممکن است که فکر کنند زاهد در دنیا این است که انسان نباید در دنیا مال و ثروتی داشته باشد؛ خیر!

امام احمد حنبل وقتی از ایشان سوال میشود اگر شخصی هزار درهم پس انداز دارد آیا می شود بگوییم این شخص زاهد در دنیا است؟ گفتند بله! به شرطی که اگر این شخص پس اندازش از بین رفت ناراحت نشود و اگر چند برابرشد خوشحال نشود.

زهد در دنیا این است که محبت دنیا در دل انسان جا نداشته باشد، دنیا باید در دست جیب انسان باشد نه در قلب انسان، (من أحبّ الدنيا ذهب خوف الآخرة من قلبه)  کسی که با مال و ثروت دنیا خوشحال است مال و ثروت دنیا را دوست دارد برای رسیدن به ثروت دنیا دروغ می گوید خیانت می کند، سود و ربا را بدون مهابا میخورد و برادر مسلمانش را برای بدست آوردن مال و ثروت فریب می دهد، همه کارهای خلاف را انجام می دهد تا مال و ثروتی بدست آورد این شخص محب دنیااست.

وقتی محبت دنیا در قلب انسان جا می گیرد مسلما محبت خدا و رسول خدا و ترس از آخرت از قلب انسان خارج می شود، قلب انسان محل بین ترس و خوف از خدا و محبت خدا و پیامبر خدا است.

دو تا متضاد و ضد و نقیض نمی تواند در قلب انسان جابگیرد هم محبت دنیا و هم خدا!

زهد در دنیا این است که انسان ممکن است مال و ثروت داشته باشد اما محبت با دنیا ندارد، حضرت سلیمان بزرگترین پادشاهی دنیا را داشتند اما زاهدترین انسان زمان خودشان بودند.

اصحاب و یاران پیامبرزاهد ترین افراد روی زمین بودند آنقدر داستان ها از زهد و تقوای صحابه نقل شده است.

زمانی انسان ها محبوب خدا قرار می گیرند وقتی خدا در مورد صحابه می فرماید: (یُحِبُّهُم وَ یُحِبّونَه) خدا آنها را دوست دارد و خدا هم آنها را دوست دارد، این در مورد صحابه هست!

چرا محبوب خدا قرار می گیرند؟ به خاطر اینکه زهد و تقوا و ایمان در قلبشان موج می زد، وقتی پیامبر تقاضای کمک برای لشکر مسلمانان می کند حضرت ابوبکر تمام سرمایه و دارایی اش را به محضر پیامبر می آوردند، حضرت عمر نصف دارایی اش را می آورد و تقدیم می کند.

وقتی آیه (مَن ذَا الَّذی یُقرِضُ اللهَ) چه کسی حاضر است به خدا قرض نیکو بدهد و درصندوق پس انداز آخرت سهمی داشته باشد؟ ابو دردا (رض) یکی از بزرگترین باغ داران مدینه است، بزرگترین نخلستانهای مدینه را ایشان دارد. نزد پیامبر می آید یا رسول الله من بزرگترین نخلستان خودم را که 600 نخل خرما دارد به خدا قرض دادم در صندوق پس انداز آخرت ذخیره کردم تا در آخرت سودش را به من بدهند.

بعد از این که بگوید من این را به خدا قرض بدهم به باغ می رود و زن و فرزند در باغ هستند فورا دستور می دهد که از باغ بیرون بروید از این لحظه به بعد این باغ از ما نیست مال خدا است. خرمایی در دست فرزندش است می خواهد بخورد خرما را از دست فرزندش می گیرد و به روی زمین میگذارد و میگوید ای فرزند این خرما دیگه مال مانیست مال خدا است.

ابوطلحه انصاری آیه (لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ) نازل می شود که هرگز شما به نیکی واقعی نمیرسید مگراینکه انفاق کنید از آنچه که دوست دارید.

حالا امروز مانگاه میکنیم آنچه که می خواهیم انفاق کنیم نگاه می کنیم که چیزی که لازم نداریم و نیازی به آن نداریم و خیلی کهنه شده میگوییم این را انفاق کنیم.

متاسفانه ما برخلاف این آیه قرآن عمل می کنیم وقتی این آیه نازل میشود ابوطلحه انصاری مالی دارد روبه روی مسجد پیامبر در این باغ آب بسیار شیرینی است که پیامبر گاهی می رفتند ازاین آب می نوشیدند، می آید نزد پیامبر و می گوید این باغ محبوب ترین اموال من است من این را در راه خدا انفاق کردم این زندگی صحابه بود این تقوای آنها نسبت به خدا بود این تقرب آنها به خدا بود که اسمشان تا قیام قیامت جاودان مانده است.

هر مسلمانی که نام صحابه را می شنود می گوید: (رضی الله عنهم) این عزت است، عزت دنیا و آخرت.

به هر حال پس محبت با دنیا خلاف زهد و پارسایی است، اگر خدای نکرده محبت دنیا در قلب انسان جا بگیرد. کسی که هرصبح بیدار میشود هم و غمش دنیا استف نزد خدا هیچ ارزشی ندارد.

علاوه بر اینکه هیچ ارزشی ندارد. خدا چهار خصلت را لازمه این انسان قرار می دهد. (هَمّاً لَا یَنْقَطِعُ عَنْهُ أَبَداً) همیشه اندوهگین است، حالا چه به خاطر مال و ثروت که از کجا و چگونه بدست آورد یاغم و اندوه و ناراحتی های دیگر؛ این غم و اندوه تا لحظه مردن همراه او است از زندگی هیچ لذتی نمی برد.

وقتی در زندگی شادی و آرامش نباشد این خودش عذاب است (وَ شُغُلًا لَا یَنْفَرِجُ مِنْهُ أَبَداً) خدا آنچنان این انسان را مشغول و گرفتار می کند که یک لحظه هم فرصت استراحت کردن و آرامش را ندارد، شب ها نمی تواند بخوابد، اگر بخواهد بخوابد از قرص های خواب آور استفاده می کند.

(وَ فَقْراً لَا یَبْلُغُ غِنَاهُ أَبَداً) خداوند یک آز و حرص و طمعی به او می دهد که هرگز از آن چه که بدست می آورد قانع و سیر نمی شود، (وَ أَمَلًا لَا یَبْلُغُ مُنْتَهَاهُ أَبَدا) خداوند یک آرزوهای طولانی به او می دهد که هرگز به این آرزوهایش نمیرسد و این آرزوها را به خاک می برد.

انسان زاهد این است که اگر سرمایه هم دارد به اندازه ای که اصراف نباشد از آن استفاده کند (إنَّ الله يُحِبُّ أَن يَرَى ءاثَارَ نِعمَتِه على عَبدِه) پیامبر میفرمایند که اگر خدا به انسانی نعمت داده است باید از این نعمت در حد معمول برای خودش و رفاه خانواده اش استفاده کند، خدا دوست دارد آثار این نعمتی را که در زندگی به او داده را ببیند.

دوم اینکه در آنچه که نزد مردم است زاهد باشد به مال و ثروت دیگران چشم نداشته باشد و حسرت نخورد که چرافلانی زندگی اش از من بهتر است.

چرا فلانی که تحصیلاتش از من کمتر است زندگی مرفهی دارد؟ این حرص جوش زدن این خلاف زهد است و اگر این صفت را انسانی دوست داشته باشد مردم او را دوست ندارند.

یکی از راههای تقرب به خدا و نزدیک شدن به خدا نماز است، نماز عبادتی است که انبیا(ع) پس از دعوت به توحید امتشان رابه آن دعوت نمودند.

خداوند متعال از نمازحضرت ابراهیم (ع) در پنج مورد در قرآن یاد کرده است (رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَاةَ) پروردگارا من بعضی از فرزندانم را در یک سرزمین بی آب وعلف اسکان دادم (لِيُقِيمُوا الصَّلَاةَ) تا اینکه نمازرا اقامه کنن و دردعای حضرت ابراهیم (رَبِّ اجْعَلْنِي مُقِيمَ الصَّلَاةِ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي) خدایا مرا و افرادی از فرزندانم را نماز گزار قرار بده، حتی هدف از خانه کعبه نماز است. (وَ عَهِدْنا إِلى إِبْراهيمَ وَ إِسْماعيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطَّائِفينَ وَ الْعاكِفينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُودِ) ما به حضرت ابراهیم و اسماعیل سفارش کردیم که خانه ما را پاک گردانند برای طواف کنندگان و معتکفین و نماز گزاران.

خداوند برای بزرگداشت حضرت ابراهیم میفرمایند (وَاتَّخِذُواْ مِن مَّقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى) هر حاجی بعد از طواف باید در مقام ابراهیم دو رکعت نماز بخواند، به حضرت موسی دستورمی دهد (وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي) و به حضرت اسماعیل می فرماید: (وَ كانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ) حضرت اسماعیل به خانواده اش را به نماز و زکات دستور می دهد و به حضرت عیسی هم می فرماید: (وَ أَوْصاني بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ ما دُمْتُ حَيًّا) خدا به من سفارش کرده است دستور داده است که من نماز بخوانم و زکات بدهم تا زمانی که زنده هستم.

حضرت مریم (يا مَرْيَمُ اقْنُتي لِرَبِّکِ وَ اسْجُدي وَ ارْکَعي مَعَ الرَّاکِعينَ) خداوند به حضرت مریم می فرماید تو نماز بخوان؛ به پیامبر هم می فرماید: نماز بخوان و پای بند و پایدار بر نماز باش یکی از راههای تقرب به خدا اقامه نماز است، نماز در دین به منزله روح برای جسم است، نماز کلید بهشت است. (إِنَّ أَوَّلَ مَا يُحَاسَبُ بِهِ الْعَبْدُ الصَّلَاةُ)

روز محشرکه جان گداز بود/ اولین پرسش از نمازبود.

اگر انسان در نمازهایش سستی کند خسارت های زیادی در همین دنیا میبیند، در آخرت به جای  انسانی که نماز نمی خواند یا در نمازهایش سستی میکند خداوند برکت را ازعمرش بر می دارد، خداوند آن نورانیت انسان های صالح و شایسته را  از چهره او محو میکند هر عمل صالحی که انجام میدهد چون نماز نمی  خواند خدا هیچ اجر و پاداشی به اونمی دهد، وقتی دست به دعا بر می دارد خدا به دعایش هیچ توجهی نمی کند.

حتی در دعای (اللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ) حتی در دعای دیگران وقتی دعا می کنند شامل این انسان نمیشود چون (قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ) مومن کسی است که نه تنها نماز می خواند بلکه در نمازهایش فروتن است، عذاب قبر به جای خودش و عذاب بعداز قیامت به جای خودش.

نمازستون دین است (الصلاة عماد الدين، فمن أقامها فقد أقام الدين) کسی که نماز را ترک میکند دین را نابود کرده است.

یکی ازراه های تقرب به خدا نماز است وقتی ما تکبیر تحریمه را میگوییم یعنی همه آنچه که در خارج نماز حلال است در نماز برای خودمان حرام کردیم چون در نماز فقط راز و نیاز با خدا است و حق کاری که مربوط به دنیا است نباید انجام دهیم.

یکی دیگر از راههای تقرب به خدا دعا است، پیامبر میفرمایند (الدُّعاءُ مُخُّ العِبادَةِ) دعا عبادت است؛ بلکه مغز عبادت است، چون در رابطه با دعا پیامبر می فرمایند (الدُّعَاءُ سِلَاحُ الْمُؤْمِنِ) دعا هم اسلحه ای برای مومن است یعنی با این دعا میتواند با سر سخت ترین دشمن خودش که شیطان است مبارزه کند.

دعا کردن دست به دعا برداشتن آنقدر برای شیطان دشوار است که هیچ عمل دیگر دشوار نیست.

دشمن همیشه در صدد این است که ارتباط انسان رابا خدا قطع کند و تماس برقرارمیکند و درد دل می کند و خواسته هایش را با خدا مطرح میکند شیطان خیلی عصبانی میشود.

پیامبر میفرمایند نماز و دعا هر دو عماد دین است چون هم در نماز وهم دعا با خدا آدم مناجات میکند و دعا آنقدر مهم است که پیامبر میفرمایند: (من لا یدع الله یغضب علیه) کسی که دعا نمیکند یا تکبر دارد دست در درگاه خدا بلند نمیکند خدا خشمگین میشود.

(رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ) کسی که در دعا کردن تکبر میورزند و دعا نمیکنند با ذلت و خواری به جهنم وارد میشوند.

در دمورد دعا روایات بسیاری وجود دارد یکی از راه های دیگر تقرب به خدا قیام اللیل هست، در شب تاریک بلند شدن ونماز خواندن و پیامبر میفرمایند بهترین عمل بعد از فرائض قیام اللیل هست در شب ها بلند شدن و نماز خواندن (عَلَیْکُمْ بِقِیَامِ اللَّیْلِ فَإِنَّهُ دَأبُ الصَّالِحِینَ قَبْلَکُمْ) پیامبر میفرمایند که نماز شبرا لازمه خدا قراردهید و ترک نکنید زیرا این عادت و خصلت انسان های نیکوکار قبل از شمکا بوده است و قربه الی ربکم نماز شب وسیله ی نزدیک شدن به خداست و(مَنْهَاةٌ عَنِ الإِثْمِ) نماز شب انسان را از گناه باز میدارد. گناهان صغیره انسان به وسیله ی نماز شب بخشیده میشود. (مَطْرَدَةُ الدَّاءِ عَنِ الْجَسَدِ) و سبب شفای بیماری های جسمی انسان میشود.

پیامبر می فرمایند اشراف امت من کسانی هستند که قرآن را حفظ میکنند و قرآن را  در دستورالعمل زندگی خودشان قرار می دهند وکسانی که در شب بلند میشوند ونماز میخوانند به هرحال اسباب تقرب به خدا بسیار زیاد هست.

ما باید سعی کنیم که همانطور که پیامبر در حدیث قدسی فرمودند (وَ مَا تَقَرَّبَ إِلَيَّ عَبْدٌ بِشَيْ ءٍ أَحَبَّ إِلَيَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَيْهِ) آن چیزی که انسان را به خدا نزدیک میکند عبادت ها و انجام فرائض واجتناب از گناهان است.

..::حوزه علمیه الصدیق بیرجند::.....
ما را در سایت ..::حوزه علمیه الصدیق بیرجند::.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alsedigha بازدید : 139 تاريخ : جمعه 5 آبان 1396 ساعت: 14:01