فضیلت علم و علما

ساخت وبلاگ

با استناد به آیاتی از قران کریم و احادیث گهربار پیامبر اسلام مطالبی عرض خواهد شد، یکی از علتهای سقوط و انحطاط مسلیمن در جهان ترک علم و دانش است گذشته درخشان مسلمین گواه بر این ادعا است.

 زیرا مسلمانان در گذشته پرچم دار علم و دانش و پرچمدار تمدن بشری بودند.

در زمانی که اروپا در توهش و جهلت به سر می برد مسلمانان نهضت علمی و فرهنگی بسیار عظیمی را درجهان به وجود آوردند، امروز هم اگر مسلمانان خواسته باشند همان عظت و شوکت و عظمت مسلمانان صدر اسلام را داشته باشند باید علم بیاموزند؛ زیرا امروز همه شئون بشر اعم از مادی و معنوی وابسته به علم و دانش است همه امور بشر بر پایه علم و دانش می چرخد کلید عزت و شوکت و عظمت و استقلال مسلمانان در تحصیل علم و دانش است.

پیامبر (ص) میفرمایند (هَلاک اُمّتی فی  شَیءٌ) دو چیز است که سبب هلاکت امت من می شود (ترک العلم و جمع المال) یکی ازعلتهای هلاکت و بدبختی مسلمانان ترک علم و دانش است.

دوم جمع کردن و اندوختن مال و ثروت دنیا است، معمولا کسانی هم و غمشان اندوختن مال و ثروت دنیا است که حب و محبت دنیا در قلب آنها جا گرفته است.

پیامبرمی فرمایند: حب دنیا منشاء همه خطاها است وفرمودند: قسم یاد کردند که من ازفقر ونیازمندی شما مسلمانان ترس و واهمه ای ندارم آنچه که می ترسم این است که یک روزی دنیا درهایش را به سوی شما باز خواهد کرد و شما به خاطر مال و ثروت دنیا بر یکدیگر فخر و مباهات خواهید کرد و تکبر خواهی داشت، همان طور که گذشتگان به خاطر مال و ثروت به یکدیگر فخر و مباهات کردند و از یکدیگر سبقت گرفتند اینها هم هلاک شدند شما هم هلاک خواهید شد.

یکی از علتهای نابودی مسلمانان را ترک علم و دانش فرمودند (اربعه یسدون العبد) چهار چیز است که انسان را به سیادت و اقایی می رساند.

اول فرمودند علم، دوم ادب داشتن، سوم صداقت در همه امور در معاملات و در معاشرت با دیگران در سخن گفتن در همه امور.

صداقت داشتن یکی از نشانه های رسیدن به سروری و آقایی عزت دنیا و آخرت است.

چهارم امانت داری یکی از خصلتهایی است که انسان رابه سروری و آقایی میرساند.

خداوندمتعال هنگامی که اراده کرد آدم (ع) را به عنوان خلیفه درروی زمین خلق کند و بیافریند و فرزندان آدم (ع) مجری احکام الهی در روی زمین باشند به فرشتگان خبرداد (وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فيها مَنْ يُفْسِدُ فيها وَ يَسْفِکُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قالَ إِنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ) خداوند به فرشتگان گفتم می خواهم خلیفه ای را در روی زمین خلق کنم که مجری احکام من در روی زمین باشند فرشتگان عرض کردند خدایا! شما می خواهید که مخلوقی را خلق کنید در روی زمین که گناه و معصیت کند و فساد کند و خون های ناحق برزمین بریزد؟ ما که سپاس و حمد و ستایش شما را می کنیم و همیشه  درعبادت شما مشغول هستیم، شایستگی این خلافت راداریم.

خدا می فرماید: من میدانم آنچه که شما نمیدانید.

درست است که بعضی از انسانها و فرزندان آدم امروز از گرگهاهم درنده تر و از هر حیوان بی رحمیهم بی رحم تر شده اند و خون های یکدیگر را به ناحق می ریزند و گناه و فساد و معصیت می کنند اما در بین همین فرزندان آدم انسان هایی خواهند بود که با علم و عمل و ایمان فضیلت و برتری بر فرشتگان را خواهندداشت.

خدا می گوید من می دانم آنچه که شما نمیدانید، برای این که فرشتگان به شایستگی حضرت آدم پی ببرند و شایستگی او را برای خلافت روی زمین بپذیرند خدا به حضرت آدم علم می آموزد (وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء کُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَی الْمَلاَئِکَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِی بِأَسْمَاء هَـؤُلاء إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ) همه علومی که بشر به آن نیاز دارد به او می آموزد.

بعد خداوند به فرشتگان عرضه می کند و می فرماید حالا که شما ادعای خلافت روی زمین را دارید این اسمها و علومی که من به آدم یاد دادم شما هم اگر یاد دارید بفرمایید؟

فرشتگان فورا می فهمند می گویند (قالُوا سُبْحانَکَ لا عِلْمَ لَنا إِلاَّ ما عَلَّمْتَنا إِنَّکَ أَنْتَ الْعَليمُ الْحَکيمُ) خدایا تو پاک هستی خودمان از خود علمی و دانشی نداریم مگر آنچه که شما به ما اموخته اید.

یکی از دلایلی که خداوند متعال فرشتگان را به شایستگی آدم برای خلافت در روی زمین قانع می کند علم و دانش است.

به همین خاطر وقتی خداوند متعال (و إِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَىٰ وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ) به فرشتگان دستور می دهد حالاکه برتری و فضیلت آدم را متوجه شدید، علمی که او دارد شما ندارید سجده تعظیم را فرود آورید، همه سجده می کنند آدم مسجود ملائکه قرار می گیرد.

اما یک موجودی به نام ابلیس از سجده کردن و دستور خدا سرباز می زند و در زمره کافران قرار می گیرد، خداوند متعال وظایفی را به پیامبر محول می کند و می فرماید: (لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ) ما پیامبری را از بین خودشان برای خودشان فرستادیم (يَتلو عَلَيهِم آياتِهِ) یکی از وظایف پیامبر این بود که آیات خدا را بر مومنین تلاوت می کرد و (وَيُزَكّيهِم وَيُعَلِّمُهُمُ الكِتابَ)

دوم اینک پیامبر آنها را از شرک و کفر و صفات رذیله تزکیه و پاک می کرد، اما دو وظیفه دیگر مربوط به علم و تعلیم و تعلم است وظیفه سوم پیامبربه مومنین کتاب خدا را می آموزد و سنت به مسلمانان را می آموزد.

در این این آیه میبینیم که دو وظیفه از وظایف پیامبر را تعلیم و تعلم ذکر می کند و برای اینکه ما به اهمیت علم و دانش پی ببریم آیات سوره علق است که اکثر مفسرین و علما معتقد هستند که اولین آیاتی که بر پیامبر در غار حرا نازل شد این پنج آیه است (اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذی خَلَقَ1خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ2اقْرَأْ وَ رَبُّکَ الْأَکْرَمُ3الَّذی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ4عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَمْ) بخوان به اسم پروردگاری که همه چیز را آفریده است، انسان را از خون بسته آفریده است، پروردگاری که بسیار کریم و بخشنده است، آن خدایی که به وسیله قلم و نوشتن به انسان آنچه را نمی دانست آموخت.

اولین آیاتی که بر پیامبر نازل می شود بعد از  خواندن تعلیم و تعلم است؛ خداوند متعال در اولین آیاتی که بر پیامبر نازل میکند راه و هدف دعوت به سوی خدا را بیان میکند که برای شناخت خدا و دعوت به سوی خدا نیاز به علم و دانش و تعلیم انسانها است تا انسانها خدایشان را نشناسند هیج گاه نمی توانند پروردگارشان را عبادت کنند.

در حقیقت یکی از فضایل بزرگ تحصیل علم و دانش است قرآن احترام ویژه ای دارد در رابطه با علم و دانش علما آنچه را که من فقط آیاتی را ترجمه خواهم کرد.

لذا خداوند متعال در آیه ای که در ابتدا تلاوت شد می فرماید: (يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ) خداوند درجات مومنین را بالا می برد هر مومنی بر مبنای ایمانی که دارد درجاتی می گیرد، ایمان هم درجات زیادی دارد که بالاترین درجه کلمه توحید است و پایین ترین درجه که آنچه که انسان سبب اذیت و آزار عابرین پیاده میشود بردارد و کنار بگذارد، خداوند درجاتی به مومنین می دهد، درجات را بالا میبرد برمبنای ایمانشان اما به علما و اهل علم درجات بسیار بالایی می دهد.

(وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ) اما اهل علم، علما درجات بسیار بالاتری ازبقیه مومنین دارند. یا در آیه دیگر در سوال بسیار جالب خدا میفرماید: (قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ) سوال کن از مردم از آنهایی که علم و دانش دارند علم و دانش دین آموختند سالها زحمت کشیدند با کسانی که فقط چند تا کتاب را آموختند با هم برابرهستند هرگز این طور نیست!

در آیه دیگر می فرماید: (فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکرِ إِن کنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ) شما مسئله ای نمیدانید و از احکام شریعت چیزی نمی دانید از علما بپرسید و خودتان فتوا ندهید و با خواندن چند کتاب نگویید منهم می دانم و عالم هستم.

در آیه دیگر میفرماید: ((وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً)) به هر انسانی که خداوند متعال علم و دانش عطا کرده است خیر بسیاری به او داده است، همان طور که در حدیث پیامبر میفرمایند: (من یرد الله به خیراً یفقهه فی الدین) کسیکه خدا به او اراده خیر در دنیا و آخرت را کرده باشد که انسان سعادت مندی در دنیا و آخرت باشد خداوند علم دین را به او می آموزد.

خدا میفرماید به کسی که علم و دانش دین داده شده خیربسیاری به او داده است، یا برای تعلیم این امت خداوند متعال به پیامبرش آینده این را تعلیم می دهد (وَ قُلْ رَبِّ زِدْني عِلْماً) خدایا به من علم مفیدی عنایت بفرما! برعلم و دانش من بیفزا! این دعایی است که خدا برای تاثیر علم و دانش دین به ما توصیه می کند و دستور می دهد و پیامبر (ص) افتخار می کنند و میفرمودند (إنما بعثت معلماً) من پیامبر هم به عنوان معلم مبعوث شده ام.

پیامبرهرگاه وارد مسجد می شوند و می بینند دو جلسه را که مشغول تلاوت قرآن و ذکر هستند و یک جلسه مشغول تعلیم و تعلم، پیامبر می فرمایند هر دو جلسه خوب است، اما یکی بهتر است و من آن را دوست دارم و تشریف می آورند در جلسه تعلیم و تعلم می نشیند که ثابت کنند علم و دانش خیلی بالاتر از ذکر و دعا است.

فرمودند اینها دیگران را تعلیم می دهد و علم می آموزند به دیگران و من هم معلم مبعوث شده ام که آنچه که خدا به من وحی میکند به دیگران بیاموزم.

پیامبر می فرمایند: (مَنْ سَلَكَ طَرِيقًا يَلْتَمِسُ فِيهِ عِلْمًا سَهَّلَ اللَّهُ لَهُ طَرِيقًا إِلَى الْجَنَّةِ) کسی که راهی برای تعالیم علم دین در پیش گیرد خداوند متعال در ازای این عملی که انجام داده است راه بهشت را برای او آماده می کند و رسیدن به آن را آسان می کند.

کسی که برای طلب علم و دانش دین از خانه اش خارج می شود در راه خدا در روایتی می فرمایند اگر در همین مدتی که علم می آموزد به مرگ طبیعی وفات کند درجه شهادت به او داده میشود.

در روایتی می فرمایند: (لَا حَسَدَ إِلَّا فِي اثْنَتَيْنِ) حسادت جایز نیست (دراین حدیث منظور غبطه خوردن است) اما حسادت این است که وقتی انسان میبیند که برادر مسلمانش نعمتی دارد و خداوند به او نعمتی داده آرزو میکند که خدا آن نعمت را از او بگیربه من بده، اماغبطه این طور نیست این است که وقتی می بیند که خدا به او مال و ثروتی داده درراه خدا خرج می کند می گوید خدا به من هم این ثروت را بده تا من هم در امور خیریه و بیماران و مستمندان کمک کنم، پیامبرفرمودند: (لَا حَسَدَ إِلَّا فِي اثْنَتَيْنِ) غبطه کردن جایز نیست مگر در دو چیز (رَجُلٌ آتَاهُ اللَّهُ مَالًا فَسُلِّطَ عَلَى هَلَكَتِهِ فِي الْحَقِّ) یکی آن فردی که آرزو می کند که آن مال و ثروت را به او هم بدهد.

دوم (وَرَجُلٌ آتَاهُ اللَّهُ الْحِكْمَةَ فَهُوَ يَقْضِي بِهَا وَيُعَلِّمُهَا)) غبطه خوردن در مورد عالمی  که خداوند متعال به او علم و دانش دین داده بر مبنای علم و دانشی که خدا به او داده قضاوت می کند و علم و دانشش را به دیگران می آموزد اگرانسان آرزو کند که خدایا به من هم این علم و دانش را بده که من هم بتوانم به خلق خدا خدمت کنم این خیلی خوب است، علم و دانش هم خود انسان را نجات می دهد هم دیگران را!

فردی در بنی اسرائیل 99 نفر رابه ناحق کشته بود بعد پشیمان شد میخواست توبه کند و دست از این جنایت ها بردارد جستجو کرد یک عابدی راکه  عمرش را در عبادت سپری کرده بود پیدا کرد از او سوال کرد آیا من با این جنایت هایی که انجام دادم می توانم توبه کنم؟ عابد که علم و دانشی نداشت نمی دانست (قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا) که اگر بندگان من هر قدر گناه کنند اما نبایند از رحمت خدا ناامید بشوند، این عابد نمی دانست که پیامبر فرمودند اگر آنقدر شما گناه کردید که گناهان شما به ابرها برسد باز هم پشیمان شوید و توبه کردید دروازه رحمت برای شما باز است.

فورا عصبانی شد و گفت تو با این همه جنایت فکر می کنی توبه تو پذیرفته می شود تو جهنمی هستی، این نفر این را هم کشت و رفت نزد عالمی؛ پیامبر میفرمایند: فضیلت یک عالم برغیر عالم مانند فضیلت من پیامبر بر پایین ترین فرد جامعه است.

نزد عالم می رود می گوید من این جنایت ها را انجام دادم آیا راه توبه برای من هست؟ او گفت بله انسان اگر تا آخرین لحظه عمر گناه کند و اما پشیمان شود و توبه کند توبه اش پذیرفته میشود و شرط این است تو که در این سرزمین گناه کردی باید از این سرزمین خارج شوی و به فلان سرزمین بروی، افراد صالح و نیکوکاری در آن جاهستند در آنجا توبه کن و تا زنده هستی در آنجا خدا را عبادت کن، این شخص به قصد توبه حرکت میکند در بین راه اجلش فرا می رسد دو گروه از فرشتگان می آیند و یک گروه می خواهند روحش را به جهنم ببرند و یک گروه به بهشت، بین دو گروه اختلاف میفتد و گروه رحمت میگویند این به قصد توبه حرکت کردی و خدا توبه اش را قبول کرده و گروه عذاب میگوند نه او توبه نکرده چگونه بدون توبه گناهانش بخشیده میشود؟ خداوند برای نشان دادن وسعت رحمتش که انسانها ناامید نشوند فرشته ای را برای داوری میفرستد که اگر به زمینی که می رفته است نزدیک تر است توبه اش پذیرفته شده، اگر به زمینی که در آن جا جنایت کرده نزدیک تر است توبه اش پذیرفته نشده، اندازه می گیرند می بینند که به زمینی که می رفته نزدیک تراست.

در روایتی آمده که خدا آن زمین که میرفته را نزدیک تر می کند و خدا به فرشتگان دستور میدهد که او را ببرند به بهشت.

پیامبر دستور می دهند حتی در قیامت (يَشْفَعُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ثَلَاثَةٌ الْأَنْبِيَاءُ , ثُمَّ الْعُلَمَاءُ , ثُمَّ الشُّهَدَاءُ) در روز قیامت اولین اجازه ای که داده میشود برای انبیا که شفاعت کنند، دومین گروه که به دستور خدا شفاعت میکنند علما هستند و سومین گروه شهدا هستند.

شهدا با آن مقامشان بعد از علما اجازه شفاعت داده میشود اگر این آیات قرآن و احادیث پیامبر نمی بود فقط همین یک آیه کافی بود (شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِكَةُ وَأُولُو الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ) شهادت خودش شهادت فرشتگان را توام با شهادت علما بیان می کند، خدا گواهی می دهد که یکتا و یگانه هست، فرشتگان گواهی می دهند که خدا یکتا  یگانه هست و علما و اهل علم هم گواهی می دهند که خدا یکتا و یگانه است.

آن چه که از این آیه استنباط می شود مقام والای علمای ربانی هست که خدا شهادت آنها را همراه با شهادت خودش و فرشتگان قرار می دهد.

همه کسانی که در تشیع جنازه مرحوم شیخ الحدیث شرکت کردند این را با چشم خودشان مشاهده کردند آن جمعیتی که شرکت کرده بودند قابل توصیف نیست، خیلی از انسانها بودند که در عمرشان حتی یک بار اسم ایشان را نشینیده بودند اما اشکها از چشمشان جاری بود، اما از راه دور آمده بودند برای کسی که عمرش را در راه علم سپری کرده است.

حضرت علی می فرمایند (اغْدُ عَالِمًا أَوْ مُتَعَلِّمًا أَوْ مُسْتَمِعًا أَوْ مُحِبًّا ، وَلا تَكُنِ الْخَامِسَ فَتَهْلِكَ) شما مسلمانان یکی از این چهار گروه باشید، یاعالم باشید یا دنبال علم دین باشید، اگر از این دوتا محروم هستید در مجلس علما و درس و وعظ علما بنشینید و به سخنانشان گوش کنید، اگر این سه تا را نداشتید لااقل  دوستدار علما باشید، اگرجزئ هیچ کدام نبودید هلاک میشوید.

پیامبر میفرمایند تمام مخلوقات در زمین و آسمان برای علما دعا میکنند حتی مورچه در لانه اش و ماهیان در دریا.

علما وارث انبیا هستند، فقط احترام علما به خاطر علم پیامبر است که درسینه آنها قرار دارد. پیامبر فرمودند:  از نشانه های نزدیک شدن قیامت این است که علم و دانش کم میشود.

..::حوزه علمیه الصدیق بیرجند::.....
ما را در سایت ..::حوزه علمیه الصدیق بیرجند::.. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alsedigha بازدید : 154 تاريخ : جمعه 5 آبان 1396 ساعت: 14:01